دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی است
تــو مـــــرا باز رساندی به یقینم، کافی ست
قــانــعــم، بیشتر از ایـن چــه بـخواهم از تو
گـــاه گاهی که کنارت بنشینم، کافی ست
گـلـه ای نیست، من و فاصله هـا همزادیم
گـاهی از دور تو را خوب ببینم، کافی ست
مـن همین قدر که با حال و هوایت-گهگاه-
برگی از باغچه ی شعر بچینم، کافی ست
فــکـــر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا، خوبترینم! کافی ست
«محمد علی بهمنی»