ای حــــاصــل جـمـع پری و کژدم و ماهی!
یــــــک نیمه طرب زایی و یک نیمه تباهی!
گـیـسـوی تو تعبیر هــــزاران شب بغداد...
چون خواب شـــب بـــاز پسین، نامتناهی!
گــیــســوی بلافاصله از کـفـــر و یقین ات
هم فرش شیاطین شده هم عرش الهی!
در ســــایه هر پــلـــک تو جمع اند خدایان
نــزدیـــــــک ترین راه رسیدن به سیاهی!
دل سنگی از آن دست که کشکول دراویش
دل خـــواهـــــی از آن روی که آیینه شاهی
آبــــــان مجسم شده! سرخ است دلم باز..
این سیب می افتد چه بخواهی چه نخواهی
«علیرضا بدیع»