غزل های محبوب من

غزل های محبوب من

بهترین و زیباترین غزل ها را در اینجا بخوانید
غزل های محبوب من

غزل های محبوب من

بهترین و زیباترین غزل ها را در اینجا بخوانید

شــاعری از شــــدت شیرین زبانی سکته کرد

شــاعری از شــــدت شیرین زبانی سکته کرد

تــاجـری در حجره از شوق گرانی سکته کرد


او که بردندش سر شب، شاعری مشهور بود

نــصـفـه شب گفتند بیماری روانی سکته کرد


فـیـلم را قیچی به دستان از سر و از ته زدند

دخـتــــری با چادر و کفش کتانی سکته کرد


شعر نافهمان برایش بس که سوت و کف زدند

شـــاعـــر بـیـچـــاره در اوج جوانی سکته کرد


پــنــج ساعت شـعــرهای دیگران را گوش داد

دلـــبـــر ما صاف وقت شعر خوانی سکته کرد


خـــط اول، دوم ایـــن جـــــام را لاجرعه خورد

چـــون مـهـــاجم بود در خط میانی سکته کرد


تــا خـــبـــر دادند دکـــان خــــودت آتش گرفت

نــاگــهـــــان راننده ی آتش نشانی سکته کرد


بـیـست سالی انجمن رفت و ولی شاعر نشد

تـــا به او گفتند مــولانای ثــــــانی سکته کرد


گـــیتـــر یک امضای کوچک بود استخدام من

نـوبتتـم بـــود و رئیس بـــایتــگانی سکته کرد


بـــعــــد مرگم کاش بنویسند با فونت درشت

شـــاعری از شدت شیرین زبانی سکته کرد

«سعید بیابانکی»


نظرات 1 + ارسال نظر
موسوی پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 ساعت 15:00

خیلی زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد